معنی قصد و اراده

حل جدول

قصد و اراده

عزم، آهنگ

تصمیم

هم، عزم

هم

عزم


اراده و قصد

یمام


از روی قصد و اراده

ارادی


اراده

آهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل

فارسی به عربی

اراده

اراده، س، إراده

فرهنگ معین

اراده

(مص م.) خواستن، (اِ.) خواست، میل، آهنگ. [خوانش: (اِ دِ) [ع. اراده]]


قصد

(مص ل.) اراده کردن، (اِ مص.) میانه روی، از روی عمد و غرض. [خوانش: (قَ) [ع.]]

فرهنگ عمید

اراده

نیرویی ارادی و نفسانی که شخص را برای رسیدن به هدف وادار به انجام عمل می‌کند،
خواست، میل، قصد،
تصمیم جدّی،
(تصوف) علاقۀ درونی سالک برای رسیدن به حق و حقیقت،


قصد

آهنگ، عزم،
منظور، مقصود،
سوءِ نیت،
* قصد داشتن: (مصدر متعدی) عزم و آهنگ داشتن،
* قصد قربت: آهنگ کاری نیکو کردن با نیت تقرب به خدا،
* قصد کردن: (مصدر لازم) آهنگ کردن، عزم کردن: کجا گویم که با این درد جانسوز / طبیبم قصد جان ناتوان کرد (حافظ: ۲۸۰)،

لغت نامه دهخدا

قصد

قصد. [ق َ ص ِ] (ع ص) شکسته. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): رمح قصد؛ ای متکسر. (اقرب الموارد).

قصد. [ق َ] (ع ص) مرد میانه نه فربه نه لاغر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || راست: طریق قصد؛ ای مستقیم. (اقرب الموارد). راه راست. (نصاب الصبیان): علی اﷲ قصد السبیل، ای بیان الطریق المستقیم الموصل الی الحق. (اقرب الموارد). راه میان بر. || (اِمص) رشد: هوعلی قصد؛ ای علی رشد. || نقیض افراط و توغل. (اقرب الموارد).

معادل ابجد

قصد و اراده

411

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری